تیم تحریریۀ اخبار به‌تازگی جسد مهدی پورباقی، راوی معروف پادکست‌های جنایی «آخرین شاهد»، توی منزلش توی کانادا پیدا شده. اما داستان وقتی ترسناک‌تر می‌شه که بفهمیم جسد همسرش، باران عابد، که تازه دو ماه پیش، یعنی 15 ماه می، به کانادا مهاجرت کرده بود، به‌صورت تکه‌تکه‌شده توی یه چمدون توی اطراف خیابان واتر و نزدیک خیابان اسپرینگدیل جایی که دور از هیاهوی شهر بوده، پیدا شده. طبق اعلام پزشکی قانونی و با توجه به ردی که چمدون از خودش روی زمین به‌جا گذاشته بود، حدود ساعت یک بعدازظهر تاریخ 10 جولای، چمدون به اون محل آورده شده.
فهرست مطالب
ماجرای قتل و جزئیات پرونده
براساس گزارش دادستان، تصویر مهدی پور باقی 34 ساله درحال حمل این چمدون در دوربین‌های مداربسته ثبت و ضبط شده.
جسد مُثله‌شدۀ همسر 33 ساله مهدی توی شهر سنت جان (نیوفاندلند) کانادا، توسط مردم پیدا شد. پلیس کانادا معتقده که مهدی پورباقی خودش همسرش رو کشته و بعدش هم خودکشی کرده.
شاید براتون جالب باشه که مهدی پورباقی توی پست ۲۲ ژوئن صفحۀ فیس‌بوکش، یازدهمین سالگرد ازدواج با همسرش باران رو اعلام کرده و بهش تبریک هم گفته بود! اون‌ها 11 سال پیش با هم ازدواج کرده بودن ولی باران تازه دو ماه بود که تونسته بود بیاد کانادا پیش همسرش.
همه‌چیز دربارۀ همسر مهدی پورباقی!
برای خیلی‌ها سواله که زن این پادکستر کی بوده و آیا اون هم مثل شوهرش توی این حوزه فعالیت داشته یا نه؟
باران عابد، همسر مهدی پورباقی، وقتی 22 سال داشت [11سال پیش] با مهدی که اون موقع یه سال ازش بزرگتر بود ازدواج می‌کنه. اطلاعات زیادی دربارۀ مقتول توی رسانه‌ها اعلام نشده ولی همین‌قدر باید بهتون بگیم که اهل شهر لاهیجان بوده و بعداز سال‌ها به‌زحمت می‌تونه وارد کانادا بشه. اون زمانی که ایران سکونت داشته، یه آرایشگر ماهر بوده که حتی شاگرد هم داشته و این حرفه رو آموزش می‌داده. تخصص باران توی «اکستنشن مژه» بوده و توی این زمینه توی شهر خودشون شهرت زیادی داشته.
سابقۀ تحصیلی مهدی پورباقی
مهدی از فارغ‌التحصیل‌های دبیرستان علامه‌حلی بود و مدرک کارشناسی ریاضیات دانشگاه صنعتی شریف رو داشته. برای مقطع ارشد، می‌ره دانشگاه تربیت مدرس و بیوانفورماتیک می‌خونه. بعدتر هم برای گرفتن مدرک دکترای بیوانفورماتیک مهاجرت می‌کنه به کانادا و به دانشگاه مموریال نیوفاندلند (Memorial University of Newfoundland) می‌ره، مدرکی که هیچ‌وقت موفق نمی‌شه اون رو بگیره.
اپیزود پایانی پادکست «آخرین شاهد»!
طبق شواهد، آخرین اپیزود پادکست مهدی به نام «شکارچی ادامه دارد» هم به‌نوعی پیش‌پرده‌ای برای جنایتی بوده که خودش مرتکب شده! این اپیزود، یه پیش‌پرده ۲دقیقه‌ای برای پادکست سریالی بوده که هرگز تکمیل نشده. خب، حالا باید گفت، چیزی که توی این اپیزود توصیف شده، دقیقا همون جنایتیه که خودش انجام داده! این جملات اپیزود، برای بسیاری از مخاطبان و کاربران تامل‌برانگیز بوده:
داشتم کنترلم رو روی چیزی از دست می‌دادم که خیلی خشونت‌آمیزتر از اون بود که بشه برای همیشه در درون خودم نگهش دارم. نشسته بودم و یه سر بریده توی دستم بود باهاش حرف می‌زدم. بهش نگاه می‌کردم!
داشتم از هم می‌پاشیدم، می‌تونستم با این واقعیت زندگی کنم که همین الان یه زن جوون بی‌گناه رو با ضربات چاقو کشتم و گلوش رو بریدم نه با اره با یه چاقوی جیبی!
پیچیدگی کار، من رو برانگیخته می‌کرد؛ روش موشکافانه‌ای که با اون مشکلات بالقوه رو حتی قبل‌از اینکه پیش بیان برطرف می‌کردم.
قتل و مرگ همیشه برای من جذابیت داشت مرگ ناگهانی و خون و خونریزی!
نیویورک سرد و دلگیر بود اما اشکالی نداشت چون با حس‌و‌حال خودم هم‌خونی داشت. دنیا داشت تاریک می‌شد. می‌تونستم بیشتر و بیشتر احساسش کنم. تو گرگ‌و‌میش نیویورک کنار دودکش می‌شستم و به این فکر می‌کردم که خودم رو از اون بالا پرت کنم پایین. یه نیرویی وجود داشت که آدم‌ها رو از من دور می‌کرد یه نفر می‌خواست من نابود بشم. مرده‌ها حرف نمی‌زنن اما قاتلاشون چرا…!
مهدی پورباقی توی یکی از نوشته‌های قبلیش که متعلق به 4 سال پیشه، به مسئلۀ قابل تأملی اشاره کرده:
نظر کاربران این پادکست دربارۀ ماجرا!
ازاونجایی‌که جمعیت ایرانی‌ها توی کانادا زیاده، این اتفاق ناگوار خیلی سروصدا کرد و توی سوشال‌مدیا خیلی‌ها ازش حرف زدن. بعضی از نظرات کاربرها ضدونقیض هم بودن و طبیعیه که نمی‌تونیم بهشون اعتماد صددرصد داشته باشیم یا بهشون استناد کنیم. بریم نظر چند تا از کاربرها رو بدون تایید صحت‌و‌سقمش و فقط برای آشنایی بیشتر با هم مرور کنیم.
- یکی از شنوندگان قدیمی پادکست مهدی پورباقی که به‌واسطۀ یکی از دوستانش با مهدی آشنایی دورادوری هم داشته حرف عجیبی در این مورد زده. اون گفته که قبل‌از اینکه باران به کانادا بره، مهدی پورباقی اونجا روابط نامتعارف و خارج از ازدواج داشته. خانم عابد چند هفته بعداز ورود به کانادا متوجه این قضیۀ می‌شه و جرقۀ اختلافات اولیه‌شون شکل می‌گیره.
- فردی هم درمورد مهدی نوشته: «این‌قدر از ردفلگ‌های مسخره مثل دونگ کافه، گفتن که یه سری چیزهای جدی که واقعا ردفلگن فراموش شدن، مثلا آدمی که تا خرخره درگیر ژانر جناییه در حدی که پادکست جنایی می‌سازه احتمالش واقعا بالاست که آنتی‌سوشال باشه. نه که حتما این‌جوری باشه ولی نشونۀ مهمیه و باید بهش توجه کرد».
- یکی دیگه از کاربران دربارۀ کلیت قتل و کشتار هم‌نوع این‌طور نوشته: «چقدر وحشتناکه، نمی‌دونم آدم‌ها به چه درجه‌ای می‌رسن که بدن یه فرد رو می‌تونن تیکه‌تیکه کنن؟! انگار دیگه انسان نیستن، تبدیل می‌شن به یه قصاب جانی. حتی زندگی متمولانه و تحصیلات عالیه هم معیاری برای تشخیص سلامت روح و روان افراد نیست!»
- فرد دیگری هم نظر درخور تفکری داده: «دوستان دقت کنین که قتل ناگهانی اصلا یه اتفاق بعید نیست که فقط از هیولا‌ها سر بزنه. توی شرایط روانی خاص یه جرقه می‌تونه کنترل اعصاب شما رو ازتون بگیره. این فرق داره با قتل برنامه‌ریزی شده. بیاین تا وقتی اطلاعات کافی نداریم، از مهدی پورباقی یه جوری حرف نزنیم انگار که یه قاتل سریالی مثل تد باندیه!»
نتیجۀ تحقیقات پلیس دربارۀ این پرونده
تحقیقات پلیس و دایرۀ جنایی دربارۀ این ماجرا همچنان ادامه داره و با اینکه فرضیه‌های مختلفی دربارۀ این ماجرا مطرح بوده ولی تا به این لحظه هیچ‌کدوم تایید یا رد نشده. طبق شواهد و مدارک این حدس که مهدی پورباقی اول همسرش خانم باران عابد رو کشته، قطعه‌قطعه کرده و جسد رو با چمدون به حومۀ شهر برده و بعدتر خودکشی کرده از همه قوی‌تر و محتمل‌تره. امیدواریم مشابه این وقایع تلخ دیگه برای هیچ‌کدوم از هم‌میهن‌هامون نیفته!
نظری ثبت نشده است