کمتر کسی است که خاطرات شبهای کودکی در خانه پدربزرگ و داستانهای ترسناکی که مادربزرگ از خود میبافت را بهخاطر نیاورد! شنیدن هیچ داستانی بهاندازهی داستانِ بیمارستان های ترسناک و قابلههایی که به زائو کمک میکردند تا دور از چشم ارواح بچه دزد (ملقب به آل) نوزاد خود را بهدنیا آورند؛ دلهرهآور نبود. اگر در همان سنین کودکی از پدر و مادر خود شنیدهاید که بیمارستان های متروکه فقط در قصهها وجود دارند و داستانهای مادربزرگتان، فقط زادهی ذهن او است؛ باید به شما بگوییم این گفتگو فقط ترفندی بود برای کاهش ترسهای شبانه شما!
فهرست مطالب
بیمارستانهای زیادی در سراسر دنیا وجود دارند که با توجه به اتفاقاتی که در آنها افتاده است، عنوان «ترسناک ترین بیمارستان» را به خود اختصاص دادهاند. مرگهای مرموز، پزشکان دیوانه، نالهها و فریاد منتسب به ارواح در راهروها و سردخانه بیمارستان و ظاهر شدن روحهای شکنجه شده در اتاقهای خالی، اتفاقات ماوراء طبیعی هستند که در این بیمارستان های ترسناک دیده شده است. در این مقاله از اسکیپ زوم، به معرفی مخوف ترین بیمارستان ها و زایشگاه های جهان پرداختهایم. اگر برای خواندن افسانهها و داستانهای مخوف بیمارستان های متروکه آماده هستید، بدون فوتوقت تا انتها این مطلب را بخوانید.
بیمارستان پایگاه هوایی کلارک در فیلیپین
سرنوشت بیمارستان پایگاه هوایی کلارک در فیلیپین، این محل را در لیست ترسناک ترین بیمارستان ها در جهان قرار داده است. این مکان از اوایل دهه ۱۹۰۰ تا سال ۱۹۹۱، یعنی قبل از آنکه از سکنه خالی شود، بهعنوان یک پایگاه هوایی خدمت میکرد. تبدیل شدن این بیمارستان، به محلی موقتی برای درمان سربازان مجروح آمریکایی در طول جنگ ویتنام، جرقهای بود برای شروع اتفاقات وحشتناک در آن! مرگومیر در بین سربازان آسیبدیده بهسرعت راه پیدا کرد و پزشکان مجبور بودند بدن بیجان بسیاری از سربازان را تا مدتها در سردخانهی بیمارستان نگهداری کنند.
طبق شنیدهها از مردم ساکن در آن محل، هرچه سربازان بیشتری جان خود را از دست میدادند، تعداد فریادهای شبانهای که بهگوش میرسید، افزایش مییافت. ساکنان محلی معتقدند جراحتهای روحی، آسیبهای جسمی، درد و رنجهای درونی که سربازان در روزهای بستری با آنها دست و پنجه نرم میکردند، ردپای خود را بر دیوارهای بیمارستان بهجای گذاشته است. پیشامد این حوادث دقیقا همان داستانهایی بود که از بیمارستان های ترسناک دنیا به گوش میرسید. پس از این وقایع، بیمارستان پایگاه هوایی کلارک به یکی از بیمارستان های متروکه و ترسناک تبدیل شد؛ طوریکه هیچکس حتی فکر ورود به ساختمان در روشنایی روز هم به سرش نمیزند.
بیمارستان هیل اشتاین درآلمان
پس از بررسی گزارشاتی از وجود ارواح سرگردان در این مکان، همهی شصت ساختمان مختص به بیمارستان هیل اشتاین، جزو بیمارستان های ترسناک جهان قرار داده شد. فعالیت این مجموعه با نگهداری بیماران مسلول در سال ۱۸۹۸ شروع شد و تا سال ۱۹۳۰ ادامه داشت. در این بین، قربانیان گاز خردل و مجروحان نیز در طول جنگ جهانی اول، در برخی از ساختمانهای آن نگهداری میشدند. هیل اشتاین در دوران جنگ جهانی دوم یک مرکز درمانی برای سربازان نازی و پس از آن تا زمان سقوط دیوار برلین، محلی برای نگهداری نظامیان شوروی جهت بهبود آسیبهای جسمی قرار گرفت.
انرژی منفی و رنج برجایمانده از آسیبهای جسمانی با دردهای طاقتفرسا و تروماهای وحشتناکی که بیماران در این مکان تجربه کردهاند، حالا این شصت ساختمان را به بیمارستان متروکهای خوفانگیز تبدیل کرده که هیچکس جرات نزدیک شدن به آن محل را ندارد. با اینحال که این بیمارستان، به ترسناک ترین بیمارستان آلمان شهرت یافته و اکثر بخشهای آن مخروبه است، از برخی از بخشهای آن برای نگهداری بیماران روانی استفاده میکنند. نقاشیهای کشیده شده بر روی دیوارهای هیل اشتاین توسط کسانیکه هیچوقت دیده نشدهاند، به زمزمههای حضور ارواح در این منطقه مهر تایید میزند.
بیمارستان روانی سویرالز در انگلیس
بیماری روانی، تنها، مشکل زنان است! این باور در گذشته، یکی از اعتقادات وحشتناک مردم انگلیس بود که یادآوری آن هنوز هم رعشه به تن افراد میاندازد. بههمیندلیل زنانی که به مشکلات روانی دچار میشدند، پس از بستری در تیمارستان سویرالز تحت درمانهای تجربی ناعادلانه قرار میگرفتند. این درمانها با شکنجههای غیرمنصفانه همراه بود و مرگومیر بیماران را بههمراه داشت. درحالیکه پزشکان سعی داشتند با جراحیهایی که بر روی مغز بیماران انجام میدهند و دلیل دیوانگی زنان را پیدا میکنند، از آنها سوءاستفادههای جنسی کنند. پس از آن، زنان بارداری که از نظر روحی در شرایط ناپایداری بهسر میبردند را در اتاقهای تنگ و تاریک رها میکردند تا بهتنهایی زایمان کنند.
پس از مدتی خودکشیهای متعدد و پیدا شدن بدن بیجان زنان باردار در زایشگاه ترسناک، آنچنان زیاد شد که تخت خالی برای استقرار اجساد در سردخانه بیمارستان وجود نداشت. بهگفتهی کارکنان، روح همهی زنانی که مورد شکنجه قرار گرفته بودند بیمارستان سویرالز را تسخیر کرده و باعث شده تا در لیست اسامی بیمارستان های ترسناک قرار بگیرد. صدای گریههای فرضی نوزادان مرده و فریادهای ترسبرانگیز در نیمههای شب، به کابوس شبانهی پرستاران تبدیل شده بود و سرانجام باعث شد این تیمارستان تعطیل شود.
بیمارستان روانپزشکی ایالتی دانورز در ماساچوست
بیمارستانهای روانی زیادی هستند که در لیست بیمارستان های ترسناک قرار دارند، اما بیمارستان روانپزشکی ایالتی دانورز بهنسبت دیگر تیمارستانها، داستان متفاوتی دارد. در همان سالهای اولیه گزارشاتی ناشی از اعمال غیرانسانی پرستاران با بیماران روانی به پلیس داده شد. بااینحال، این بیمارستان از زمان افتتاح تا سال ۱۹۹۲ دیوانگان را پذیرش میکرد و تنها کاهش بودجه، دلیل اصلی متوقف شدن فعالیت آن بود! شوکدرمانی، خوراندن داروهای خوابآور و گیجکننده، پوشاندن لباسهای تنگ و خفهکننده به دیوانگان و نگهداری آنها در قفس تنها بخشی از عملکرد فاششدهی پرستاران و پزشکان این تیمارستان با بیماران است.
این رفتارهای بیرحمانه با بیماران روانی، کمکم باعث بدنامشدن بیمارستان روانپزشکی ایالتی دانورز و ایجاد رعب و وحشت نسبت به این مکان در بین مردم شد. در تاریخ تاریک این بیمارستان نوشته شده که در طول یک سال ۲۷۸ بیمار، جان خود را از دست دادهاند که عدد کمی بهحساب نمیآید. علاقهمندانی که از بیمارستان های متروکه بازدید میکنند؛ پس از بازدید از این بیمارستان، به شنیدن صداهای نامتعارف همراهبا جیغ، فریاد، صدای کوبیدهشدن در و گریههای بلند اعتراف کردهاند. این بیمارستان، دو گورستان با بیش از ۷۷۰ جسد بهدلیل انجام جراحی منسوخشده لوبوتومی دارد. از سالها پیش بومیان و مردم محلی، از دیدن اشباح سرگردانی که شبها در آن قبرستان راه میروند، داستانهای زیادی تعریف میکنند.
بیمارستان قدیمی چانگی در سنگاپور
داستان متروکهشدن بیمارستان چانگی به جنگ جهانی دوم و پیش از ادغام آن با بیمارستان توآ پیو، برمیگردد. ژاپنیها پس از تسخیر بیمارستان چانگی در جنگ جهانی دوم، تصمیم گرفتند از آن مکان بهعنوان مرکزپزشکی اسیران جنگی که در پایگاه نظامی نزدیک به آنجا بازداشت بودند، استفاده کنند. هیچکس نمیداند که در این زندان موقت، چه بلایی بر سر بیماران آسیبدیده میآوردند. ترسی که اسیران جنگی، آن را تجربه کردند بهوضوح برروی دیوار اتاقهای این بیمارستان متروکه احساس میشود. این عوامل باعث شد که چانگی به لیست «بیمارستان های ترسناک جهان» اضافه شود.
بازدیدکنندگان از ترسناک ترین بیمارستان در سنگاپور، از دیدن سایههایی با دست و پای قطعشده خبر دادهاند. بااینکه این بیمارستان سالهاست که بدونسکنه است ولی گفته شده از نیمههای شب تا طلوع خورشید از آن صدای شکنجه و نالههای همراه با گریه شنیده میشود. افسانههای بهجایمانده از این بیمارستان متروکه میگویند، ارواح نگهبانان قدیمی نیز در آن محل پرسه میزنند تا مطمئن شوند هیچ یک از اسرای جنگی فرار نمیکنند!
تیمارستان ترانس الگینی در ایالت ویرجینای غربی
تاریخچه تاریک بیمارستان روانی ترانس الگینی باعث شده که درحالحاضر به یکی از بیمارستان های متروکه تبدیل شود. این تیمارستان در اوایل فعالیت خود در لیست محبوبترین محل برای زندگی بیماران روانی بدون پناهگاه قرار داشت. داستان ترسناک اصلی این تیمارستان که با نام وستون استیت نیز شناخته میشود، زمانی شروع شد که بیش از ظرفیت خود، دیوانگان را پذیرش کرد! پرستاری از جمعیت ۲۰۰۰ نفری از دیوانگان در محلی که تنها برای ۲۵۰ بیمار ساخته شده بود، شرایطی وحشتناک و ناآرام بهوجود آورد.
پزشکان تصمیم گرفتند برای مدیریت بیماران، پروژه وحشتناک لوبوتومی (wv) را امتحان کرده و قسمتهایی از مغز بیماران را بردارند یا تخریب کنند. آنها ادعا کردند با این روش میتوانند به بهبود بیماران کمک کنند؛ درحالیکه، این اقدام وحشیانه نتیجهای جز ناتوانی دائمی، فلجشدن و مرگومیر بیماران را نداشت و موجب شد تا ترانس الگینی به یکی از بیمارستان های ترسناک جهان تبدیل شود. آگاه بودن پرسنل تیمارستان از نتیجه عمل ترسناک لوبوتومی، بخش خوفانگیز ماجرا بود که شنیدن آن رعشه به تن ساکنین انداخت. پس از مدتی و قبل از عدمفعالیت تیمارستان وستون استیت، کارکنان آنجا ادعا کردند که از اتاقهای خالی صداهای عجیبی میشنوند و چهره کسانی را میبینند که قبل از مرگ در آن اتاقها بستری بودهاند.
درمانگاه ترسناک سلیمانیه
برخی گمان میکنند لیست اسامی بیمارستان های ترسناک فقط مختص به کشورهای غربی است؛ اما نه بهاینصورت نیست. در کشور ما هم از قدیم بیمارستانها و زایشگاههایی وجود داشته که مردم محلی داستانهایی عجیب و غریب (تخیلی یا واقعی) دربارهی آنها میگفتند. این موضوع حتی دستمایهی بسیاری از داستانها، فیلمها، تئاترها، اتاق فرارها و… شده است. در میان این لیست اتاق فرار جزا بیشتر از بقیه بهچشم میآید.
داستان این اتاق فرار به ناپدید شدن یه کودک در یه شهر دورافتاده برمیگردد. اما حادثه به همین یک مورد ختم نمیشود و بعد از یه هفته کودک دیگری هم ناپدید میگردد.
حالا اهالی شهر نگران و دلواپس هستند. هنوز داستان ناپدید شدن این دو کودک در شهر روایت میشود و در دهانها میچرخد که برای سومین کودک هم این اتفاق میافتد.
حالا دیگر همه چیز جدی و نگرانکننده شده است. همه خانوادهها از ترس گم شدن کودک خود، آنها را در خانه محبوس کردهاند و برای برخی افراد این ماجرا تبدیل به کابوس شبانه شده است.
یک تیم تحقیقاتی دریافتهاند که پدر و مادر هر سه کودک گم شده قبلا در درمانگاه سلیمانیه کار میکردند. حالا شما و همتیمیهایتان کنجکاو شدهاید که ببینید پشتپرده اتفاقهای ترسناکی که در درمانگاه سلیمانیه میافتد چیست؟ برایهمین به این مکان متروکه آمدهاید!
کشف حقایق پشت پرده درمانگاه سلیمانیه در
شما میتوانید برای انجام این ماموریت از سایت اسکیپ زوم (EscapeZoom) که مرجع معرفی و انتخاب اتاق فرار در ایران است، درخواست دهید. چشم یک شهر به شماست!
اتاق فرار جزا ما رفتیم واقعا خیلی خوب بود واقعا دکورشو خوب درآورده بودن آدم حس میکرد تو یه درمونگاه تسخیر شده است. حال کردیم
این دوستمون اقدس جوری صحبت می کنه که من فکر کردم واقعا یه مادربزرگ 90 سالس ولی اگه اینطوره خیلی بامزه و کیوتی اقدس خانم 🙂
خب هر کسی بر حسب تجربه خودش صحبت می کنه و هر دو یه جورایی قابل احترام و قابل درکه .
مثلا من به کسی که توی زندگیش چیزی دیده (مثلا آل، جن ، روح) چه واقعی باشه چه توهم، نمی تونم ثابت کنم که همچین چیزایی وجود داره و دروغه و این افکار منطقی نیس
اون فردی هم هم تا حلا تو زندگیش همچین چیزایی ندیده و سرراهش قرار نگرفته معمولا براحتی این داستانارو باور نمی کنه . ولی من به شخصه اعتقاد ندارم به این موجودات بنظرم اینا بازی های ذهنه چون گاهی وقتا بهشون خیلی فکر میکنیم. یامثلا اون افرادی که توی بیمارستان یا تیمارستان یا زایشگاه تحت فشار روانی یا درد جسمی هستن، ممکنه بعد یه مدت ذهنشون دچار اختلال بشه و واقعا یه سری تجربیات ترسناک داشته باشن که فکر کنن واقعیه. شاید واسه منم پیش بیادبه راحتی دیگه قبول نکنم که توهمه …..
بنابراین چیزی به اسم بیمارستان روانی ترسناک یا غیره نداریم اینا زاییده افکار و باورهای ماهستن
خدایی «آل» چی بود که قدیمیا میگفتن، میاد بچه رو برمیداره میبره. آخه مگه بیکاره؟ این قدیمیها چرا فکر نمیکردن؟ آخه خرافات تا کجا؟ هیچ وقت یادم نمیره دخترم که به دنیا اومد، مادربزرگم یه قیچی رو اومد بالای سر خانمم گذاشت و رفت منم دو ساعت دیگه یواشکی رفتم برداشتمش. بلاخره یه جایی باید رشته این خرافات رو پاره کنیم که به نسل بعدی نرسه دیگه.
شما جوانها چرا اینجوری شدید ؟ حرمت بزرگی کوچیکی سرتون نمیشه . کی اینقدر بی رگ و ریشه شدید اخه؟ انگار نه انگار که ما یه سری رسم و رسوم داریم که باید حفظ کنیم. نوه های منم لنگه شمان هر چی بهشون میگم میگن ول کن عزیز جون دوره این حرفها گذشتهمگه ما پیر پاتیلیم که به این چیزها اعتقاد داشته باشیم. پسر من نیما جون بله ال وجود داره جن وجود داره روح وجود داره اون مادر بزرگت هم از سر محبتش این کار رو کرده واقعا دیگه نمیدونم چی بهت بگم
بیمارستانها توی شب حتی اگه پر بیمار و پرستار هم باشه باز ترسناکه و وحشت آدم رو برمیداره.😱