سید خلیل، بعداز اتفاقات خونۀ نوعروس به کسی تبدیل شد که همه قبولش داشتن و مهارتش توی باز کردن طلسم و جادو سر زبون همۀ مردم بود. طلسم و جادویی که توی خونۀ نوعروس، کم مونده بود به قیمت جون خود خلیل تموم بشه. حالا که چندسالی از اون ماجرا می‌گذره، سیدخلیل دوباره دنبال یه سری آدم می‌گرده، اما این‌بار واقعا قضیه فرق داره! این‌دفعه صحبت از برگشتن به خونۀ پدری سید خلیل و پیدا کردن وسایل مادرشه. سید خلیل که رمالی رو از مادرش هاجر یاد گرفته بود، سال‌ها پیش، یک روز توی کودکی با دیدن جنازۀ مادرش برای همیشه اون خونه رو ترک کرد و رفت. همه می‌گفتن هاجر خودش رو دار زده، اما سید خلیل پدرش جهانگیر رو مقصر این اتفاق می‌دونست. بعداز مرگ هاجر مدت زیادی طول نکشید که جهانگیر با کنیز اون خونه، عشرت، ازدواج کرد. حالا بعداز چند سال اون می‌خواد به خونۀ تاریکی برگرده که فقط یه پیرزن دیوونه توی اون خونه زندگی می‌کنه و اتاق مخفی مادرش رو پیدا کنه تا به وسایل طلسم و جادوی اون دست پیدا کنه. اون خونه دیگه یه خونۀ عادی نیست! همسایه‌ها می‌گن یه خونۀ تسخیرشده‌ست که با وجود دیوونه بازی‌های اون پیرزن قابل تحمل نیست! اگر فکر می‌کنین که شما می‌تونین پا توی اون خونه بذارین، همین حالا برین سراغ سید خلیل.کوچۀ عالی نژاد، پلاک ۶۸، منزل سید خلیل عالی نژاد.