سناریو
معمار پیری پس از ساختن این عمارت بعد از گذر ۷ ماه میمیرد و تنها وصیتی از او به جا میماند که طبق این وصیتنامه هیچکس نباید درب زیر زمین این ملک را باز کند. وارثان او بعد از خواندن وصیتنامه به گفتههای او عمل کردندسال ۱۳۵۷: عمارت برای انحصار ورثه به فروش گذاشته شد. اسد و همسرش پریدخت اقدام به خرید عمارت کردند آنها از وصیت نامه باخبر بودند و به خودشان قول دادند که هیچ گاه درب زیر زمین را باز نکنند.بعد مدتی پریدخت صاحب فرزند دختری شد به نام پریزاد. او با قوانین این خانه آشنا بود و میدانست که هرگز نباید درب زیرزمین را باز کند تا شبی که صدای مادرش را از زیر زمین شنید ...سال ۱۳۷۷ : هیچ کس از سرنوشت اسد و خانواده اش خبر ندارد عمارت از طرف دولت به مزایده گذاشته شد. تارخ و شاهرخ دو برادر اقدام به خرید عمارت کردند و در طبقه بالا مشغول زندگی شدند طبق اسناد و مدارک موجود شاهرخ بعد از مدتی خودرا از طبقه فوقانی عمارت حلق اویز کرد تارخ هنگامی که وارد عمارت شد و برادرش را در این حالت دید فورا به زیر زمین رفت تا وسیله ای برای پایین آوردن برادرش پیدا کند که ناگهان تارخ با صورتی شعله ور به داخل حیاط دوید.



خوب
عالی بود