سناریو
داستان درباره پسری بنام جیسون ورهیزهاون تو کودکی به جهت چهره عجیب و نا متعارفش از طرف بچه های هم سن خودش مسخره میشدنهایتا تو یه روز جمعه مطابق با سیزدهم ماه میلادی مورد آزار واذیت دوستاش قرارگرفت و بعد اون رو داخل دریاچه کریستال انداختن تا غرق بشهمادرش رو به اشتباه به عنوان قاتل دستگیر و اعدام کردنجیسون که در واقع غرق شده و طبیعتاً باید مرده باشه ، هر روز جمعه سیزدهم هر سال به ندای مادرش دوباره از دریاچه کریستال بیرون اومده و از مردم انتقام میگیرهاین تنبیه جز سلاخی و کشتن تعدادی انسان بی گناه که اطراف دریاچه اردو میزنن نیستاز اقبال بد ، شما بطور ناخواسته در نزدیکی دریاچه کریستال اردو زدین و با این کار به مرگ خودتون نزدیک شدین ...


پششششششششمام حاجیییی عالییی بود خداییی بازی حقی بود من که خیلی کیف کردم معماها منطقی و روون اکت ها حرفه ای و ترسناک و اکترها ماهر و در اخر هم پرسنلشون برخوردشون عالی بود خیلی مشتی بودن دمشون گرم
عالی بود