سناریو
وسوسۀ ارتقای درجه و درافتادن با اون اَبَرهیولا نتیجهش ناپدید شدن دخترم مورایا توی اون مزون لعنتی تو ایران شد. درسته که شماها به حرفام گوش کردین، اما نتونستین اثری از مرده و یا زندۀ دخترم پیدا کنین! قسمتون میدم، آره شما رو قسم میدم. فهمیدم که تو فرهنگتون آخرین درجۀ خواهش همینه. به تمام مقدسات، یا چیزهای باارزش زندگیتون قَسَمتون میدم.این دفعه فرق میکنه و همهچیز موبهمو طراحی شده. تجهیزات کامله. به همهچیز مسلط هستیم و بهترین موقعیت برای عملیاته!شماها یه بار خودتونو به من ثابت کردین، باید این بار کار رو تموم کنین. این روزا اسکوبار تو قدرتمندترین حالت خودشه ولی به همون اندازه هم آسیبپذیره. این آخرین فرصت منه. بلیطارو (ایران به کلمبیا) براتون فرستادم. از هتل به آدرسی که براتون توی اتاق گذاشتم بیاین. اونجا یکی از حوزههای انتخاباتی ریاست جمهوری کلمبیا تو شهر مدلینه. نشونۀ ما وَن سفی انتخاباتیه. این آخرین غروبیه که اون پست فطرت میبینه و دیگه رنگ خورشید رو نخواهد دید! منتظرتونم. «سرهنگ کاریلو»
متاسفانه راضی نبودم تا سر لوکیشن رفتیم اما هر چقدر تماس گرفتیم جواب ندادن و بعد گفتن هیچ پیامک رزروی برای ما نیومده و متاسفانه پولم سوخت شد
خیلی بد