سناریو
مشکل بزرگی در زندگی شما رخ داده و به هر دری زدین آن مشکل حل نشده.
از اطرافیان شنیدین در روستایی دورافتاده و عجیب به نام روستای ماخونیک که سالیان سال هست صدای هیچ نوزادی شنیده نشده دعانویسی پرآوازه زندگی میکند و تنها راهحل مشکل شما دعانویسی هست و شما تصمیم میگیرید به آن روستا بروید.
یادتان باشد! نحوۀ رفتار شما با اهالی روستا بسیار سرنوشتساز است. اگر اشتباه کنید نهتنها ممکن است همه قربانی تصمیم شما شوند، بلکه دیگر راه خروج از روستا رو هم ندارید.
توضیحات:
- بهمنظور تداوم فعالیت مجموعه رعایت حجاب اسلامی الزامی است در غیر این صورت از پذیرش افراد بیحجاب معذوریم.
- در صورت امکان تلفن تماس چند نفر از اعضای تیم را هنگام رزرو ثبت کنید.
- از پذیرفتن افراد در حالات غیرطبیعی جدا معذوریم و در صورت مشاهده سانس کنسل و مبلغ پیشپرداخت عودت داده نخواهد شد.
- اتاق فرار فتنه عفریت یک بازی سناریو محور است. دارای تئاتر تعاملی بوده و همکاری فعال بازیکنها را میطلبد.
- پس از پرداخت و رزرو، یک شماره تماس در اختیار شما قرار میگیرد (و برای شما پیامک میشود) حتما زمانی که به لوکیشن رسیدید با این شماره تماس بگیرید تا جهت ورود هماهنگی لازم به عمل آید.
- پیش از بازی آموزش باز کردن قفلهای اتاق فرار را مطالعه نمایید.
- لطفا از پوشیدن لباسهای نو و سفید خودداری فرمایید.
- در اتاق فرار فتنه عفریت فضای انتظار برای همراه وجود ندارد.
- پارکینگ اختصاصی در محل بازی و ساختمان آن وجود ندارد اما جای پارک نزدیک بهراحتی در دسترس است.
- بهمنظور تداوم فعالیت مجموعه رعایت حجاب اسلامی الزامی است. چنانچه گروه متشکل از خانمها و آقایان شد، لزوما نسبت خانوادگی میان اعضا گروه باید برقرار باشد.
نقشهای اتاق فرار فتنه عفریت:
مظفرالدین دلاک: (ملقب به ظفر فضول)
صاحب گرمابه همایون در روستای ماخونیک بود که بهطور عجیبی به قتل رسید و اهالی روستا بر این اعتقاد بودن که به دلیل بیش از حد سرک کشیدن به زندگی مردم به این روز افتاده.
بقال: یار محمد مروت (ملقب به ممد دو ریالی)
از بچگی با پدرش تو بقالی کار میکرده و بعد از فوت پدرش بقالی به او ارث میرسه، او همیشه تو وزن کردن اجناس مغازهاش سر مردم کلاه میزاشته و بیش از حد خسیس بوده به همین دلیل معروف به ممد دو ریالی بوده.
آژانچی (نظامی): اژدر قرهباغی (ملقب به اژدر قلدر)
اژدر قرهباغی 16 ماه است از شهر به دلیل رشوه گرفتن اخراج شده و به روستای ماخونیک انتقال داده شده و وظیفه نگهبانی از روستای ماخونیک بهش داده شده اژدر به دلیل عصبی و زورگو بودنش به اژدر قلدر معروف بوده.
صالح: (ملقب به کدولی)
مردی 60 ساله که در غسالخانه روستا کار میکرده و وظیفه شستشو میتها را برعهده داشته و در 18 سالگی با خانم تاج ازدواج میکنه و در اثر گریهی بیش از حد بینایی یک چشمش رو از دست میدهد.
زلیخا:
او در 15 سالگی به همراه خانوادهاش به روستای ماخونیک نقل مکان میکنه، در سن 18 سالگی پدر و مادرش را به دلیل بیماری سل از دست میده او به دلیل زیبایی بیش از اندازه شیفتگان زیادی داشته.
خانم تاج:
بزرگترین دعانویس رستای ماخونیک بود که بیش از این اطلاعات دیگری در دسترس نیست .
نظرات
بسیار عالی بود
آقا واقعا عالی بود اگه کامنت میخونید حتما.برید واقعا خوبه
عالی بود
عالی بود
خیلی عالی بود ممنون
خیلی خیلی خوش گذشت بشدت اکتور های انعطاف پذیری داشتن توی بازی
عشقی جناب سرهنگ
عالی بود و ترسناک به همراه فان
خیلی خوب بود خیلی حال کردیم از تمام آکتور ها تشکر میکنم تمام کار درست خیلی ترسناک و خوب بود حتما پیشنهاد میشه
عالی بود مخصوصا پرسنل
خیلی ترسناک بوووووود واقعا هیجان انگیز بود
خیلی خوب بود عالی هم ترسناک بود هم خنده دار
عالی بود حتما با دوستاتون امتحان کنید ❤️
همیه چی عالی بود فقط یکم تعاملش کمتر باشه بهتره بنظر من
درکل خیلی خوش میگذره بهتون حتما امتحانش کنید
خیلی خیلی خفنههه من بار دومم بود که با خودم میبردم بقیه روووو خیلی حال میده و فضاسازیش خیلی خوبه
عالی اکتور عالی
عالی بود خیلی ترسناک
خیلی خوب و هیجان انگیز بود
بسیار عالی و داستان جذابی داشت، واقعا پیشنهاد میکنم، اتاق فرار زیاد رفتم ولی این واقعا یه چیز دیگه بود❤️
خیلی عالی بود ما دوتامون انصراف دادیم و خیلی خیلی ترسیدم
همه چی اعم از دکور گریم آکتور ها برخورد پرسنل و همه چی
کد ولی هم با اون تعامل فانش ترکوند
میانگین امتیاز اتاق فرار فتنه عفریت
از نظر 1314 کاربرثبت کامنت برای اتاق فرار فتنه عفریت
×