15 اتاق فرار ترند تهران و کرج – کدوم رو امتحان کردی؟

عروسک گردان

در سال ۲۰۰۶، شما برای بازدید از دهکدۀ عروسک‌ها واقع در ایتالیا، شهر کارگو به سفر می‌روید و متوجه می‌شوید زمان زیادی است که ورود به دهکده ممنوع شده است. در راه بازگشت با تابلویی رو‌به‌رو می‌شوید که روی تابلو نوشته: بازدید از عمارت عروسکی آقای جونز و… .

بافومت

شما به این مکان خوانده شدید تا بیابید جادوی سیاه را!
بنوشید از جادوی «ادن» تا از چشمان «لیلیث» پلید دور بمانید.
اینک تمام جهان‌ها چشم به دستان شما دارند تا دوباره توازن در عالم هستی برقرار شود.
به امید ابدیت… .

پازوزو

گزارش موثقی مبنی‌بر کشف مجسمۀ اهریمن سیاه دوران باستان «پازوزو» منتشر نشده و حتی بررسی لیست آثار کشف شده در حفاری‌های سال 1999 در شهر نینوا در استان موصل نشانگر این کشف نیست. اما دکتر عدنان البریکان مسئول حفاری‌های باستانی سال 1999 تاکید داشته که منطقه‌ای که حفاری‌ها در آن‌جا صورت گرفته است همان شهر باستانی اوروک است که مردمان سومر و بابل معبدی برای پرستش پازوزو بنا کرده بودند. اکنون پس‌از گذشت 4 سال از این حفاری‌ها اتفاقات فراطبیعی در سراسر دنیا در حال رخ دادن است که همۀ آن‌ها به نحوی حاکی از ارتباطی با پازوزو است. متخصصان امور ماورائی به این باور رسیده‌اند که این احتمال وجود دارد که «پازوزو» برای به پایان رساندن نسل بشریت به زمین بازگشته باشد. زبده‌ترین افراد علوم ماورائی به شهر موصل اعزام شدند تا در مسئلۀ «پازوزو» تحقیقات گسترده‌ای انجام دهند. باشد که بشریت از شر این شیطان هولناک به دور باشد.

یوفوریا

شما به یک مهمانی دعوت شده‌اید، آیا دعوت ما را می‌پذیرید؟

جبن

PCG (Phobia Cure Gaming) کمپانی پیشرفته از آخرین پروژه درمانی خود رونمایی کرده است.

این کمپانی ادعا می‌کند می‌تواند با این پروژه هرگونه فوبیا را در افراد درمان نماید و کلیۀ ترس‌های ناخودآگاه آنان را از بین ببرد.

PCG در پروژۀ جدید خود، بازی‌ای طراحی کرده است که در آن هر فرد با عمیق‌ترین فوبیاهای خود روبه‌رو می‌شود، آن هم به صورت بزرگ‌نمایی‌شده و بسیار ترسناک!

با هدف از بین بردن محدودیت‌ها در طراحی این بازی، امنیت و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی، این فرآیند با به‌کارگیری تکنولوژی‌های مدرن، در یک خواب اجرا می‌گردد. طوری‌که پس‌از بیداری، فوبیاهای فرد کاملاً درمان می‌شود.

چیزی از افتتاح این پروژه نگذشته بود که کمپانی PCG با بحرانی روبه‌رو شد. یکی‌از افرادی که برای درمان فوبیاهای خود و تست پروژۀ کمپانی به خواب رفته بود دیگر بیدار نشد! بیدار نشدن او یک رسوایی عمومی برای این پروژه و شکست کمپانی و ورشکسته شدن آن‌ها بود!

به همین دلیل PCG، از شما کمک می‌خواهد تا وارد بازی و خوابی که برای آن فرد طراحی شده بشوید، او را در میان ترس‌هایش پیدا کنید، به اون کمک کنید از پس خاطرات وحشتناک خود بر بیاید و از خواب بیدار شود.

آیا برای ورود به دنیایی از ترس‌های بزرگ‌نمایی شده، فوبیاهای عجیب و خاطرات وحشتناک آماده اید؟ یا این‌که شما نیز در خواب ابدی و ترسناک گیر خواهید کرد؟

ایستگاه شهر یخ

سرد و ساکت
تلخ و صامت
این شهر دیده مرگ رو با چشم

صلیب

سال ۱۹۸۱، آمریکا (نیویورک)

بعداز حملۀ قلبی که به ادوارد وارن دست داد، کلیسا از شما درخواست کرده است که ماموریت ناتمام او را به اتمام برسانید.

باید این را هم بدانید که آیا نجات جان آن پسر ارزش تمام چیزهای که در اختیار دارید را دارد؟

چون ممکن است برایتان گران تمام شود.

ایستگاه آخر

یه روز عادی برای رسیدن به مقصدتون تصمیم به استفاده از وسایل نقلیۀ عمومی می‌گیرید. بی‌خبر از این‌که مقصد بعدی شما ایستگاه آخره!

اهل هوا

اَهْل‌ِ هَوا، در باور عامه‌ به‌ کسانی‌ می‌گویند که‌ به‌ تسخیر بادهای‌ جادویی‌ و مرموز بیماری‌زا درآمده‌، و از گزند آن‌ها رسته‌ و آزاد شده‌اند.
*توجه
اکنون شما شاگردان آقا سید حسین هستید که …

کارخانه متروکه

کارخانه‌ی COPACOL یکی‌از قدیمی‌ترین کارخانه‌های تولید پروتئین حیوانی است که متاسفانه طی چندین سال اخیر تعدادی از کارکنان آن جان باختند.
به دنبال تحقیقات پی‌درپی، مامورین پلیس شاهد اتفاقات ناگواری از جمله قتل بسیاری از کارکنان بودند و به طرز عجیبی مظنون تنها یک مرد کهنسال به نام (آرز) یکی‌از نیروهای قدیمی بود
که دچار اختلال روانی شده و به تیمارستان تحویل داده شده بود.

این کارخانه برای همیشه تولید خود را متوقف کرد.
اما بعداز گذشت چندین سال اهالی منطقه‌ی اطراف این کارخانه، از صداهای عجیبی حرف می‌زنند.
شما محققان ماوراءالطبیعه هستید و وارد این کارخانه‌ی متروکه می‌شوید و… .

اویجا

همه‌چیز از اون تختۀ احضار روح لعنتی شروع شد.

لوناتیک

سلام دوستان، منم آرمان. آخرین پیامی که فرهاد به من داد این بود:
«سلام آرمان، یادته بهت گفته بودم یه‌ خونه دانشجویی حوالی بلوار انقلاب گوهردشت اجاره کردم؟
اما همسایه پایینیمون یه پیرمرده که با مادر پیرتر از خودش زندگی می‌کنه و یه‌کم عجیب غریبن!
همیشه آرومن به‌جز وقت‌هایی که ماه کامل می‌شه و صداهای خیلی عجیبی از خونشون میاد!
ماه پیش که صداها رو شنیدم رفتم پایین ببینم چه خبره و این صداها از کجا میاد؟ در خونۀ پیرمرد باز بود، رفتم تو تا سر از کارشون در بیارم اما خونشون شبیه خونۀ ارواح بود. تورج منو دید و دنبالم کرد، شبیه یه هیولا شده بود. تا بالا دنبالم کرد اومدم تو خونه و در رو بستم. این‌بار که ماه کامل بشه خیلی می‌ترسم تنها باشم.

بعداز این پیام دیگه نتونستم از فرهاد خبری بگیرم. حتی به پلیس هم زنگ زدم و پلیس کل خونه‌ رو زیرورو کرد و چیزی پیدا نکرد.
اما من حس می‌کنم که هنوز تو همون خونه‌ست. امشب می‌رم اون‌جا تا پیداش کنم، شما هم باهام بیاید تا مراقبم باشید!

پیانیست

برای یادگیری پیانو بهترین آموزشگاه شهر رو انتخاب می‌کنید… اما…

واحه

برای جرمی که مرتکب شدید از شهر فرار کردید تا آب‌ها از آسیاب بیافتد. به ناچار به آبادی واحه پناه بردید…

بلوا

شهرها را بستر آشوب و بلوا کرده‌ای،
چهره را با خون مظلومان شکوفا کرده‌ای،
فتنه پشت فتنه طوفان پشت طوفان در ره است… .