سناریو
چند ماه پیش شما یه معلم زبان داشتین به اسم چیستا. چیستا خیلی آدم خونگرم و مهربونیه و با شما یه گروه دوستی تشکیل میده. بعد از مدتی چیستا خونش رو عوض میکنه و یه خونه جدید میگیره. بعد از اون رفتاراش کمکم عوض میشه. بداخلاق، عصبی و بیخواب میشه و مدام از همخونهای صحبت میکنه که شما نمیشناسینش. اما موضوع اینه که چیستا تنها زندگی میکنه. چیستا ناگهان ناپدید میشه و همه ازش بیخبرن. ولی بعد از مدتی به شما پیام میده و شما و دوستاتون رو به خونش دعوت میکنه. وقتی شما میرین اونجا...