اتاق فرار سحر

سال‌ها قبل تو محلی نزدیک انزلی یه کلبه‌ای بود. داستان‌ها درمورد این کلبه زیاد بود. بعضیا می‌گفتن تسخیر شدست، بعضی‌ها می‌گفتن روح سرگردان داره، بعضیا می‌گفتن جن داره، بعضی‌ها می‌گفتن یه ساحره اون‌جا رو سحر کرده، ولی هیچ‌کس اطمینان قطعی نداشت. چون کسی جرئت نمی‌کرد پا توی اون کلبه بذاره. آخه می‌گفتن هرکی رفته سالم برنگشته. چند تا جوون دانش‌جو رفتن داخل کلبه که اثبات کنن همچین چیزی واقعیت نداره و اصلا جن وجود نداره. وقتی که ما رفتیم سمت کلبه صدای حیوونا زیاد شد. صدای جغد و گرگ و سگ و گربه و... .من به دلم ترس افتاد. داخل کلبه نرفتم. جلوی در وایسادم منتظر دوستام. ولی چند تا صدای جیغ شنیدم و دیگه صدایی نمی‌آد. من خیلی ترسیدم. اگه کسی این پیام من رو دریافت کرد لطفا به کمک ما بیاد.این آخرین پیامی هست که از طرف اونا به دست گشت محلی رسیده. می‌خوایم که حقیقت رو راجع به اون کلبه برملا کنیم، آمادگی رویارویی با این کلبه رو دارین؟