اتاق فرار دیمِن هَوس

در سالیان بسیار دوری مردی دعانویسی بنام ایزدیار بود.
که کل زندگی خود را صرف وقت گذاشتن با موکل‌های خود می‌کرد ایزدیار با همسر و فرزندانش در یک خانه زندگی می‌کردند همسر ایزدیار راحله نام داشت. راحله که از بی‌توجهی ایزدیار رنج می‌برد تصمیم گرفت از ایزدیار طلاق بگیرد و او را با موکل‌هایش برای همیشه تنها بگذارد یک روز که ایزدیار از بیرون به خانه بازگشت متوجه شد قفل درب خانه عوض شده راحله که او را از پنجره زیرنظر داشت ساک لباس‌های ایزدیار را از پنجره به بیرون پرتاب کرد در آن ساک نامه‌ای وجود داشت!
راحله: ما را تنها بگذار و از زندگی ما بیرون برو
من از تو عشق می‌خواستم و تو به جای توجه به من تمام وقتت رو صرف وقت گذراندن با موکل‌هایت کردی حالا هم برو دنبال زندگی خودت.
ایزدیار به فکر خرید یک خانه بود او کل شهر را زیرورو کرد تا خانه‌ای ارزان قیمت پیدا کند. در یکی از بنگاه‌ها متوجه شد که یک خانه‌ای وجود دارد که خیلی ارزان‌قیمت است و بعد از پرس‌وجو متوجه شد ارزانی قیمت خانه بی‌دلیل نیست زیرا شایعاتی در مورد آن خانه در آن محله پیچیده بود ولی چون مرد دعانویس بسیار نترس بود و تنها زندگی می‌کرد این خانه مورد خوبی برایش بود.
ایزدیار این خانه را خرید.
او پس از یک هفته متوجه شد که شایعاتی که مردم در مورد آن خانه می‌گویند حقیقت دارد. ایزدیار تصمیم گرفت که با اجنه‌ای که خانه را به تسخیر خود درآوردند ارتباط برقرار کند. بعد از مراسم احضار متوجه شد در صورتی‌که آن اجنه‌ها برای او دردسر ایجاد نمی‌کنند که او هر هفته در یک مراسم شیطانی یک نفر را برای اجنه قربانی کند! ناگهان ایزدیار به فکر شومی فرو رفت او تصمیم گرفت در هفته یک نفر از مراجعه‌کنندگان را به مراسم شوم در اتاق شکنجه ببرد و برای اجنه قربانی کند.
مردم محله که کنجکاو بودند که داخل آن خانه را ببینند به بهانه دعا گرفتن به آن خانه مراجعه می‌کردند تا ببینند شایعات در مورد خانه صحت دارد یا خیر.

توضیحات:

• از پذیرش افراد با حالت غیر‌طبیعی معذوریم.
• از پذیرش افراد دارای بیماری قلبی معذوریم.
• برگزاری سوپرایز با هماهنگی قبلی امکان‌پذیر است.
• مجموعه دارای اتاق انتظار برای همراهان است.