بازی استخوان های خشک

بازی استخوان‌های خشک؛ هم‌بازی شدن با ارواح!

مقدمه

می خوای با یه اهریمن واقعی، قایم باشک بازی کنی؟ اگه زنده بمونی، جایزه می گیری. این جایزه می تونه هرچیزی باشه. هر چیزی که درخواست کنی. اما مراقب باش. چون این احتمال وجود داره که اون چیزی که احضار می کنی، تصمیم بگیره معاملۀ منصفانه ای باهات انجام نده… مراسم استخوان‌های خشک برای همینه.

اگه شما توی این بازی ببازید، اهریمن می تونه هر کاری دلش بخواد با شما انجام بده. بهتون اطمینان می دم که این کار اصلا خوشایند نخواهد بود. مثل هر بازی ای که توش با شیاطین تماس می گیرید، مراسم استخوان‌های خشک (The Dry Bones Ritual) هم خیلی خطرناکه.


توجه داشته باشید که ممکنه به علت جوگیری، اصلا نفهمید دارید چیکار می کنید و ممکنه در نهایت کنترل ذهنتون رو از دست بدید. یا به قتل برسید. یا بدتر از اون، برای همیشه روحتون رو از دست بدید.
به هرحال ما هیچ مسئولیتی در قبال اتفاقات پیش رو نداریم و شما مجبورید با مسئولیت شخصی خودتون بازی کنید. فراموش نکنید که ما به شما هشدار دادیم…

بازی با ارواح برای برآورده شدن آرزو

دستورالعمل بازی استخوان‌های خشک


بازیکن ها: مراسم استخوان‌های خشک باید به تنهایی انجام بشه.
موارد لازم:
• حمام یا توالت
• یک آینه (آینه می تونه توی توالت نصب باشه یا آینۀ دستی باشه)
• کبریت (نمی تونید از فندک استفاده کنید)
• ساعت یا سایر دستگاه های زمان سنج خیلی دقیق
ست‌آپ:
• خونۀ خودتون رو از وجود افراد و حیوانات خانگی پاک کنید. مطمئن شید که بستگان شما می دونن که تا صبح طلوع نکنه، نباید برنگردن.
• اگه توالت یا حموم شما آینه نداره، حتما یه دونه نصب کنید.
• کبریت و زمان سنج در دسترس باشن.

مراسم استخوان خشک

قدم به قدم تا احضار…


• ساعت 12:01 بامداد استخوان‌های خشک را شروع کنید.
• همۀ درهای خونه رو ببندید. حتی در کمد، کابینت و …
• تمام چراغ های خونه و همچنین هرچیزی که ممکنه صدا ایجاد کنه، خاموش بشه.
• وارد توالت شید و در رو پشت سرتون ببندید.
• رو به آینه بایستید.
• اگه هر چیز غیر عادی ای شنیدید، ادامه ندید. سریعا از خونه خارج شید به یه جای امن برید تا خورشید طلوع کنه.
• اگه چیز غیرعادی ای نشنیدید، ادامه بدید.
• به چیزی که آرزوش رو دارید فکر کنید. سعی کنید خیلی دقیق تمرکز کنید. اگه می تونید توی ذهنتون تجسمش کنید.
• یه کبریت روشن کنید و بی سر و صدا برای خودتون بشمرید. مراقب باشید کبریتو فوت نکنید.


• اگه کبریت کمتر از 15 ثانیه خاموش شد، ادامه ندید. سریعا از خونه خارج شید و به یه جای امن برید تا خورشید طلوع کنه.
• اگه کبریت حداقل 15 ثانیه، همچنان روشن بود، می تونید ادامه بدید.
• روی زمین دراز بکشید و این جمله رو بگید: “من از حضور شما آگاه هستم. من از شما در خانه ام استقبال می کنم. الآن بیا.”
• از توالت خارج شید و درو پشت سرتون ببندید. توی بزرگترین اتاق خونه منتظر بمونید. ممکنه چند دقیقه یا چند ساعت طول بکشه. از یه بازیکن به بازیکن دیگه متفاوت هست.
• وقتی موجودی که احضارش کردید آماده شد، صدای نالۀ ضعیفی رو خواهید شنید.
• اگه چیز دیگه ای شنیدید، ادامه ندید. سریعا از خونه خارج شید و به یه جای امن برید تا خورشید طلوع کنه.
• وقتی ناله شروع شد، بازی استخوان‌های خشک شروع شده.

حالا وقت بازیه!
• فرار کن و یه جا قایم شو! این کارو سریع و بی سر و صدا انجام بده.
• تا ساعت 3:00 بامداد پنهان بمونید. بازی به این سادگی که به نظر می رسه نیست. حواست رو جمع کن و به هیچ وجه اجازه نده که تو رو ببینه، صدات رو بشنوه و یا لمست کنه.

احضار روح برای بازی

پایان بازی


ساعت 3:00 بامداد بازی استخوان‌های خشک به پایان رسیده و شما می تونید از مخفیگاهتون خارج شید. به بزرگترین اتاق خونه برگردید. درو پشت سرتون ببندید و این جمله رو بگید:
“از بازی شما متشکرم، اما اکنون باید این جا را ترک کنید. اینجا دیگر از شما استقبال نمی شود. “
صدای ناله ای می شنوید و اون میره. اگه چیزی نمی شنوید، عبارت بالا رو تکرار کنید تا بشنوه. اگر تونستید بخوابید. وقتی بیدار شدید، به زندگی روزمرۀ خودتون برگردید و منتظر جایزه باشید. یک نکتۀ مهم، این بازی رو دیگه انجام ندید.

استخوان‌های خشک و چند هشدار مهم


• کبریت رو فوت نکنید. در صورت انجام این کار، حتی به طور تصادفی، سریعا از خونه خارج شید و به یه جای امن برید تا خورشید طلوع کنه.
• آرزوی شما باید چیزی باشه که واقعاً قابل دستیابی باشه و شامل آسیب رسوندن به شخص دیگه ای نباشه. برخی از بازیکنا متوجه شدن که خواستۀ اونا از یک بازی ساده قایم باشک بیشتره و مجبور شدن بهای سنگینی بپردازن.
• همونطور که گفتیم، دوباره بازی رو انجام ندید. چون اگه مجددا دعوتش کنید، ممکنه بازی خیلی خوب پیش نره…

نویسنده
 
سال‌های کودکی‌ام به تماشا کردن آدم‌ها و تغییرِ واقعیتِ اطراف در ذهنم گذشت. کاری که به نظرم اگر یک بار لذتش را در بچگی بچشید، دیگر نمی‌توانید از آن دست بکشید. شاید همین خصوصیت باعث شد که در نوجوانی به سمت داستان و داستان‌نویسی متمایل شوم و حالا، آن لذتِ دوران بچگی را کمی جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر پیگیری کنم. طی چند سال اخیر در کنار نوشتن داستان، به تولیدمحتوا و مقاله‌نویسی برای سایت‌های مختلف نیز مشغول بوده‌ام.
به این مقاله امتیاز دهید

آیا این پست برای شما مفید بود؟

امتیاز متوسط 4.4 / 5. تعداد: 460

اولین نفری باشید که رای میدهید.


در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

نظری ثبت نشده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. در صورت ثبت نشانی ایمیل به اشتباه ، نظر شما نمایش داده نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *