شاهین ویلا . کرج
شاندیز . مشهد
اندیشه . کرج
دهقان ویلا . کرج
دانشجو . مشهد
در اعماق شهری پر سرو صدا، موزه‌ای وجود دارد که نامش را کمتر کسی بر زبان می‌آورد… Zerath Malgor جایی که اشیای باستانی هنوز نفس می‌کشند و سایه‌ها قصه‌هایی از نفرین و جنون در گوش دیوار ها زمزمه می‌کنند. می‌گویند هر بازدیدکننده‌ای که قدم به این موزه گذاشته، چیزی را پشت سرش جا گذاشته… شاید عقلش را، شاید روحش را و شاید جسمش را جایی میان تاریخ و تاریکی، که خروج از آن به این سادگی‌ها نیست…
سال‌ها پیش، یوحنا — مردی که کنجکاوی‌اش حد و مرز نداشت — در دل تاریکی به کارگاه متروکه‌ای پا گذاشت. کارگاهی که روزگاری به یک آهنگر افسانه‌ای تعلق داشت… اما از آن مرد، تنها ابزارهایی باقی مانده بود که هنوز بوی آتش و خون می‌دادند. یوحنا در میان خاک و زنگ و سایه، اشیایی را یافت که نیرویی فراتر از تصور در خود پنهان کرده بودند. و زمانی که نخستین بار آن‌ها را لمس کرد، تاریکی بیدار شد… قدرت در رگ‌هایش جاری شد — اما ناقص. برای رهایی کامل قدرت، اشیا از او چیزی بیشتر می‌خواستند… قربانی. از آن روز، یوحنا چکش را کنار آتش گذاشت و در سکوت، موزه‌ای ساخت… موزه‌ای پر از ابزار آهنگری و ارواح در بند. اکنون، بازدیدکنندگان ناآگاه قدم به جایی می‌گذارند که هر شیء در انتظار قربانی تازه‌ای است.
