معرفی بازی
سال ۱۳۷۳ | روستای متروکهی غراب… اردشیر، دعانویسی مشهور که آوازهاش به تمام شهرها رسیده بود، ناگهان میمیرد. پس از مرگش، فقر، خشکسالی و تاریکی بر روستا سایه میاندازد. مردم یکییکی روستا را ترک میکنند… اما یک نفر میماند: رحیم، پسر اردشیر، که به راه پدر ایمان دارد. شما و دوستانتان برای گرفتن دعای خیر و برکت، مهمان حاج رحیم هستید. اما چیزی در این روستا… درست نیست. آیا فقط برای دعا آمدهاید؟ یا چیزی بیشتر در انتظار شماست؟ زمان در حال گذر است… سرنوشت در دستان شماست
فضاسازی به بهترین شکل انجام شده بود و کاملا حس رو بهتون منتقل میکنه ، اکتورها عالی بودن و خیلی زحمت کشیدن همه چیز خلاقانه و غیرقابل پیشبینی بود حتما امتحانش کنید.
عالی بود