اتاق فرار روستای متروکه

در سال‌های دور در یک روستای کم‌جمعیت 66 نفر زندگی می‌کردند مدتی بود اهالی روستا شاهد اتفاقات عجیبی بودند و این مسئله آن‌ها را ترسانده بود بابت این قضیه اهالی چندین‌بار در خانه کدخدا دور هم جمع شدند و دنبال راه‌ چاره بودند چون فهمیده بودند که طلسمی کل روستا را در برگرفته و اجنه و شیاطین آن‌ها را اذیت می‌کنند. کدخدا که مرد باایمانی بود از اهالی خواست که دائما مشغول نماز و دعا باشند تا بتوانند اجنه را از روستا دور کنند که اتفاقا این کار هم نتیجه داد اجنه مجبور به ترک روستا شدند اما با کینه و نفرتی که رهبر جنیان از کدخدا به دل گرفته بود این ماجرا ادامه داشت و این شروع عشقی پر از انتقام بود...!