سناریو
در کلانشهر پر هیاهوی تهران ، دختری بسیار زیبا به نام لیلا زندگی میکرد که در روزگار جوانی دل داده و عاشق پسری به نام یاور در روستا شد بود. با تمام مخالفتها لیلا زن یاور شد اما عمر عاشقی و زندگی آن دو بسیار کوتاه بود و زمانی که یاور بی دلیل رهایش کرد لیلای عاشق ، آبستن بود و برای دوری از حرف اهالی روستا که چرا شوهرش در آبستنی بی دلیل رهایش کرده بود مجبور به ترک زادگاهش، روستای وردیج شد . زمان می گذرد روز های فارغ شدن لیلا به سر میرسد و بهار دختر لیلا و یاور با سختی زیادی به دنیا می آید ، در حالتی که پوستی بسیار تیره دارد و از شیر سیاه مادرش هم تغذیه میکرد . لیلا پس از سالها وقتی متوجه میشود اهالی روستا در شرایط مالی بدی زندگی میکنند فرصت را غنیمت شمارد و نقشه خود رو عملی کرد و با شرطی وحشتناک به زادگاهش وردیج باز گشت . شرط او این است که مردم روستا معشوق قدیمی اش را که به خودش و دخترش جفا کرده را به قتل برسانند و در ازای آن ثروتی هنگفت و مبلغ مورد نیاز مردم روستا را در اختیار آنها قرار دهد .... در نهایت روستاییان به خواسته او تن می دهندو حالا شما به عنوان اهالی این روستا ٨٠ دقیقه فرصت دارید تا سر از راز نهفته لیلا و یاور در بیاورید .



خیلی عالی بود ، پیشنهاد میکنم حتما اینجا رو انتخاب کنید و لذت ببرید ، فقط حتما به نکاتی که میگن گوش کنید و داستان رو کامل متوجه بشید ، به هیچ عنوان نَدوئید چون فضا تاریکه امکان داره صدمه ببینید
عالی بود