روستای زردویی به زیبایی و سرسبزی مشهور بوده و هست. بعد از ماجرای عروسی هاوژین خبر این اتفاق مثل بمب در سراسر کرمانشاه پیچید و همه مشتاق بودن ببینن داستان از چه قراره. شما گروهی هستین که دنبال داستان عشق هیمن و هاوژین هستین.این اتاق فرار تعاملی با درجه سختی دو از چهار، شما رو به قلب رازهای تاریک روستا می‌کشونه؛ جایی که با کمک اکتورها، باید معماها رو حل کنین و حقیقت رو از دل ترس بیرون بکشین.
شهر پاوه به مهمان‌نوازیش معروفه و این تلخ‌ترین واقعیت زندگی هیمن هم بود. سال ۱۳۴۰ در روستای زردویی، هیمن قراره چند هفتۀ دیگه با هاوژین عروسی کنه. رجب که چند ماهی می‌شه از تهران به پاوه اومده بود با هیمن دوست می‌شه. ولی چند هفته قبلِ عروسی همه‌چی تغییر کرد...!
محتوا و داستان خیلی قشنگ بود به اندازه ی خودش ترسناک بود فقط وقتی میاید اتاق فرار برای شادی و هیجان بیاین نه دعوا و مسخره بازی خدایی زشته راوی بیاد درد دل کنه بگه دندون فلان اکتور شکسته فلان اکتور کتک زدن با تشکر از بچه های ... ادامه
عالی بود
خیلی خوب بود دمتان گرم رجب هوچ کر خوبی نیت
عالی بود
آقا دمتان گرم خدا بود
عالی بود
غفور . سنندج
فرهنگیان فاز یک . کرمانشاه
فرهنگیان . کرمانشاه
فرهنگیان فاز یک . کرمانشاه
آقا بازی عالی خدایی خفن بود
عالی بود